دلتنگی ها
عقل بیهوده سر طرح معما دارد با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت فاضل نظری
بازی عشق مگر شایدو اما دارد
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
آینه تازه از امروز تماشا دارد
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت
9:24 صبح توسط درخت بی برگ نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |