دلتنگی ها
نمیدونم شاید من قرار بوده خیلی زمان دور به دنیا بیام مگه میشه یه دختر اینقدر جدا از هم دوره های خودش! گیره زدن که عین حاج خانوما! ترجیح دادن لباسای گشادو راحت به لباسای چسبون! کفشای راحت ولی زنونه(که نتیجه مشخصه چی میشه آخه با چادر نمیشه اسپرت ورزشی پوشید یه جوریه) آرایش کردن نهایت یه رژ و مداد اونم کم رنگ که فقط خودم میفهمم زدم حتی غذا پختنم سبک قدیمه قاطی کردن چیزای خوشمزه عین مامان بزرگا اکثر اوقاتم بد نمیشه نتیجه فقط تو اسم غذا میمونم مثلا وقتی شوهرم میخواد بگه فلان غذا رو درست کن باید تاریخ بگه چون غذاهام اسم نداره اکثرن اسمشون خوراکه تازه دیشب یه خوراکی درست کرده بودم تند در حدی که خودم نتونستم بخورم ولی شوهرجان دوست داشت تهشم گفت تو خیلی سردی غذاهای به این تندی ام درست میکنی منم کلی خلاجتم اومدخب چکار کنم ادویه جدید خریدم از جنوب دستم نبود چقدر تنده اولش یه قاشق پر ریختم بعد احساس کردم کمه یه قاشق دیگه ریختم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |